سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 93 آبان 5 , ساعت 2:42 عصر

باز محرم شد. دوباره هیئتها شلوغ شده اند. دوباره شور حسین (ع) .

تمام هیئتها در این شبها مشغول برگزاری مراسم عزاداری سالار شهیدان شده اند. همه سینه میزنند, زنجیر میزنند, علم برمیدارند و .... هر کس به اندازه وسعش میکوشد تا ارادت خود نسبت به خاندان رسول خدارا نه به دیگران که به خود این بزرگواران و در راس آنان امام حی و حاضر حضرت ولی عصر نشان دهد. روضه میگیرند , گریه میکنند و نظری و شربت و غیره. این کار تا روز دهم محرم که روز عاشور و اوج عزاداری است ادامه دارد. روز یازدهم تقریبا اکثر هیئتها تعطیل میکنند تا اربعین و تعدادی هم ارادت خود را در کل 60 روز ماه محرم و صفر ادامه میدهند. هر سال این داستان ادامه دارد و امام حسین (ع) به گودال قتلگاه میرود و کشته میشود. و ما براین کشته شدن ناله میزنیم.

هر سال امام حسین زمانمان خون گریه میکند بر جد غریبش و ما کاری جز عزاداری نمیکنیم. سینه زن شده ایم ,زنجیرزن شده ایم نوکری میکنیم ولی هنوز شاید سرباز نشده ایم که در رکاب حسین زمان به رویارویی با یزیدهای زمان برویم. بعضی از ما هنوز حر نشده ایم . رسم سربازی برای ولی خدا را شاید هنوز نیاموخته ایم . هنوز صدای هل من ناصر حسین زمان به گوش میرسد و ما ...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ